آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
پرتو عشق
سلام.سعی دارم توی این وبلاگ مطالبی بزارم که خوشتون بیاد
صبر کن آرام،کم کم آشنا هم میشویم عده ای قبلا شدند و ما دوتا هم میشویم مثل هر کاری از اول سخت میگیریم و بعد ساده در آغوش یکدیگر رها هم میشویم شرم چیزی دست وپاگیراست ووقت ماکم است پس به مقدار ضرورت بی حیا هم میشویم گر چه عمری سر بزیری خصلت ما بوده است هرکجا لازم شود سر به هوا هم میشویم دیر یا زود آتش هر عشق میخوابد،کمی صبر کن!نسبت به هم بی اعتنا هم میشویم از همان راهی ک می آییم بر خواهیم گشت بعد از آن با سادگی از هم جدا هم میشویم...
من تنها کمی متفاوتم وقتی تمامــــــــ دردهای دنیا ؛ روی شانه های دخترانه ام کوه می شود ... من به پهنای تمام کوه پایه ها لبخند می زنم حکایت رفاقت من با تو ، حکایت "قهوه" ایست که امروز به یاد تو تلخ تلخ نوشیدم! که انتظار تمام شدنش را نداشتم ! و تمام که شد ، فهمیدم باز هم "قهوه " می خواهم چه قدر نیستی.... خودت خسته نشدی از این همه نبودن؟؟؟؟ نِشانـے اَمـ عـَوَض نَشُدِہ در بــاز شــد؟؟؟ حالا اشکها هم شبیه تو شده اند گریه که میکنم نمی آیند . . . دیدن عکست تمامــــــ سهم من است از تو چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها,عشق,جمله زیبا, :: 18:2 :: نويسنده : هستی خسروی
تو رفته ای و بحران نوشیدن چای بی تو در این خانه مهم ترین بحران خاور میانه است ولی این احمق ها هنوز سر نفت میجنگند..... آغوشِ تــــــــــو که باشد .... من بودم، تو و یک عالمه حرف! و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد. کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی، یک آه چقدر وزن دارد ....
برگرد و نگاه کن از من چه ساخته ای! چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها,عشق,جمله زیبا, :: 18:50 :: نويسنده : هستی خسروی
هیــــــــس ! … ســـــــــاکت !.!.! … ... آهستــــه بروید ! .. آهستــــه بیایید . اینجا وجــــــــــدان ها همه خـــــــــوابند … چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها,عشق,جمله زیبا, :: 18:46 :: نويسنده : هستی خسروی
خیلـــ ـــی حــرفــ ــــــ اسـتـــــ ـــــ ... چرا میگویند “ها” علامت جمع است درحالی که وقتی آنرا با “تن” جمع میکنی … ؟ً!؟!؟!؟! .
حالم خوب است
این روزها بغضم سنگین است... آنقدر سنگین که هر چه میشکنم سبک نمیشود...! خندههایم را میبینی،... بغضهایم را نه... تنهایی همین است... عمیق که میشود،... دیوانهات میکند... میخندی... میخندی... میخندی... زمین جای قشنگی بود و آدم شد زمینگیرش و با یک کودتای ناگهانی کرد تسخیرش زمین قبل از بشر عاشق،زمین قبل از بشر زیبا زمین بعد از بشر افتاد در مرداب تزویرش .... من که می دانم… این روزهــــــــــــا حتــــی اگر خــــــــــــون هم گریـــــه کنی عمـــــق همــــــــــــدردی دیگران با تو یک کلمـــــــــــه است :
((آخـــــــــــــی))
هیچ رقیبی ندارم جز آیینه که.... هر روز تورا نگاه میکند، او را هم شکست خواهم داد..!! چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:جملات عاشقانه,عاشقانه ها,عشق,جمله زیبا, :: 21:11 :: نويسنده : هستی خسروی
این روزها... حالی که پریشان است،احتیاج به آرامش دارد،نه سرزنش...
دلتنگی فقط یک اسم مستعار است گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن... یـه وقـتـایی مـیـرسـه
من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم
با یادگاری از تبر، از سمت جنگل آمدی
گفتم چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم
مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست
حالا قضاوت کن خودت، من بیگناهم! نیستم
با یک تلنگر میشود، از هم فروپاشی مرا
نگذار سر بر شانهام، آنقدر محکم نیستم
خواندی غزلهای مرا، گفتی که خیلی عاشقم
اما نمیدانم خودم، هم عاشقم هم نیستم
|
|||
![]() |